جهش تولید؛
با مشارکت مردم
تولید و تجارت محصولات ارگانیگ، ضرورت امروز یا تولید ایدهآل فردا
1398/03/08
تولید و تجارت محصولات ارگانیگ، ضرورت امروز یا تولید ایدهآل فردا
یادداشتی از : دکتر حسین شیرزاد، معاون وزیر جهادکشاورزی و مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران
بحرانهای غذایی جهان در حدفاصل جنگهای اول و دوم جهانی و آغاز سیاههای از ناکامیها در تولید محصولات، بویژه در آسیای جنوبی در اواسط دهه 1960 توجه حکومتهای ملی و نیز سازمانهای حمایتی را از موضوع «توسعه» به مسأله تمرکز دقیقتر بر طرحهای تدبیر شده برای افزایش تولید کشاورزی، یا آموزه زراعت محور (توسعه با محوریت کشاورزی) معطوف کرد.
تقویت این تغییر رویکرد در اواخر دهه 1960 موجبات ظهور نیروی بالقوه تکنولوژی «بذر – کود» یا «انقلاب سبز» را فراهم آورد. بدنبال آن، در دهه 1970 شاهد تأکید بیشتر برافزایش بهرهوری کشاورزی به کمک استفاده از انواع بذور پرمحصول، کودهای شیمیایی، انواع سموم، ماشین آلات و روشهای نوین کشاورزی در چنبره راهبرد «انقلاب سبز» و جذابیتهای آن بودهایم.
راهبرد توسعه کشاورزی از طریق «انقلاب سبز» با مدل استفاده از هورمونهای رشد، آنتیبیوتیکهای خوراکی دام ، اشعه دادن و پرتوافکنی و مواد شیمیایی سنتز شده، نهادههای سودآور در بخش کشاورزی، گسترش انواع بذرهای اصلاح شده گندم و برنج و ترویج انواع بذرهای جدید اصلاح شده و تراریخته ها (GMO)، هسته اصلی رسوخ مدرنیته و تکنولوژی جدید در کشاورزی را تشکیل میداد.
این راهبرد بیش از هرچیز، بر استفاده از تحقیقات بیولوژیکی و ظرفیت مؤسسات تحقیقاتی بخش دولتی و خصوصی در ایجاد دانش فنی جدید، ظهور بذرهای معجزهگر با مصرف زیاد کودهای شیمیایی، استفاده از ظرفیت بخش صنعتی در ایجاد، تولید و تجاری سازی نهادههای فنی جدید در کنار توانمندسازی و آموزش کشاورزان در کسب دانش جدید و استفاده مؤثر از نهادههای جدید تأکید داشت.
در واقع «انقلاب سبز» از نظر فنی، عمدتاً یک انقلاب شیمیایی و بیولوژیکی بود اما از دید اقتصادی – اجتماعی غالبا" به انقلابی تجاری تبدیل شده و گسترش سرمایهداری ارضی را توسط رهیافتهای تکنوکراتیک (فن سالار) و برخی راهکارهای اصلاحطلبانه (روبنایی)، تسریع مینمود بویژه آنکه در دوران جنگ سرد در اوایل دهه 1960 چنین تصور میرفت که چنین راهبردی جهت جایگزین کردن دگرگونی فنی با تغییرات نهادی-ساختاری، یا استفاده از پیشرفتهای علمی به عنوان جایگزینی برای توسعه موثر خواهد بود.
اما هزینههای بالای انقلاب سبز، تلاش دولتها را محدود به مناطق خاص(معمولاً ثروتمندترین مناطق) و متمرکز بر زارعان معین (کشاورزان مرفه) نموده و درعین حال، زیانهای قابل توجهی علاوه برمسایل فنی مانند بروز ناپایداری اکولوژیکی، آلودگی آبهای زیرزمینی و برهم خوردن تعادل زیستی، نابودی دانش بومی، تضعیف صندوق توارث ژنتیکی گیاهان بومی کشورهای پیرامونی، حساس بودن بذور اصلاح شده، عواقب مخرب کودهای شیمیایی و مقاومت پائین بذرها در برابر آفات و خشکی، مسئله آسیبهای زیست محیطی کاربرد بی رویه سموم و آفت-کشها بموازات تشدید نابرابری و قطبی شدن جامعه روستایی را نیز در بر داشته است.
این عوارض ناخوشآیند که عمدتا" از موضع وحدت ذاتی(مونیسم) در ذات مدرنیته و نارسایی یا چالشهای حضور پارادایم مدرنیته در بخش کشاورزی خیز برداشته بود، برخی از متفکرین را تشویق نمود تا بدنبال راه حلهای جایگزین باشند. راهبرد بدیل؛ ترویج نوعی کشاورزی زیستی، کشاورزی ارگانیک (Organic farming)، طبیعی یا آلی(Bio)، یا سیستم مدیریتی جامعی بود که در تولید و فرآوری محصولات آن از کودهای شیمیایی، سموم، هورمونها و دگرگونیها و دستکاریهای ژنتیکی استفاده نشود.
در این نوع زراعت، همه مراحل تقویت زمین، کاشت، داشت و برداشت میبایست با استفاده از نهادههای طبیعی همچون کود زیستی، کمپوستها، حشرات سودمند و ریزاندامگان کارآ صورت گیرد. بنابراین مدیریت ارگانیک در چارچوب استانداردهای زیست محیطی قرار دارد که مهمترین هدف آن حفظ و پایداری خاک و ارزشهای اکوسیستمی است و محصولات ارگانیک ماحصل به کارگیری استانداردهای داوطلبانه و اجباری زیست محیطی تولید، فرآوری، ترابری، بستهبندی و رعایت حداکثر مجاز باقیمانده سموم (MRLs) است...
بازار ارگانیک، تابع نظام گواهی محصولات کشاورزی (تضمین کیفیت فرآیند تولید و محصول با استانداردهای مشخص ) و برچسبگذاری محصولات ارگانیک بوده، فرآیندهای تولید محصولات ارگانیک را با توجه به شرایط بومشناختی و اجتماعی محل تولید، تعیین میکنند و معمولا این مهم توسط یک سازمان مرجع صورت میگیرد تا محصول، مطابق استانداردهایی در مقیاس بینالمللی با نظارت سازمانهای گواهی کننده، تولید و عرضه شود. بعنوان مثال، استاندارد محصولات کشاورزی ارگانیک ژاپن (JAS) تنها به محصولاتی اجازه فروش در بازار را میدهد که توسط آژانسهای معتبر تضمین شده باشند.
این محصولات دارای حدمجاز باقیمانده آفت کش و سموم ، عناصر و فلزات سنگین، ماحصل اعمال استانداردها و برنامههای مدیریتی بر اساس معیارهای مشخصی مانند کدکس، MRL ، ADI و نظایر آن هستند. دپارتمان کشاورزی آمریکا هم برنامه ملی ارگانیک خود را از سال 2003 به مرحله اجرا درآورده و تنها به محصولاتی اجازه ورود به بازار ارگانیک این کشور داده میشود که قوانین مصوب ملی را اجرا کرده باشند. این کار سبب میشود که بازار و حاشیه سود این محصولات تقویت شده و دولت بتواند به فراگرد تولید تا مصرف، یارانه مربوطه را اختصاص دهد. اعطای گواهی محصولات ارگانیک، فرآیندی گران قیمت و پیچیده است.
در کشور ما، ازسوی وزارت جهاد کشاورزی تلاشهایی در راستای هماهنگ کردن استانداردهای گوناگون به منظور توسعه بازار محصولات ارگانیک در جریان است. بنابراین ما نیاز به یک قانون خاص و محکم داریم. تصور عامه بر این است که کسب و کار ارگانیک نوعی "ترتیبات فنی و حرفه ای" است. ولی بنظر من توسعه و ایجاد کسب و کار پایدار ارگانیک مستلزم استقرار "ترتیبات نهادی-ساختاری" ، سیستم و نظام ثبت اطلاعات تولید کنندگان ، سیستم شناسه اطلاعات (ردیابی)، سیستم بازرسی مادر و آکرودیته و قواعد شفاف و قانونگذاری نظام پایش و گواهی ایمنی محصولات و ایمنی زیستی فرآیند تولید است که در بخشی از بطن خویش ترتیبات تکنیکی را هم بدنبال دارد.
"استاندارد ارگانیک ایران - استاندارد 11000 " قطعا" باید بصورت ساختاری-کارکردی نهادینه شود. امروزه در اروپا شرکتهای ارگانیک-محور تجاری، سازمانهای غیردولتی و اخیرا شبه دولتی شکل گرفته و هزاران فدراسیون ، کنفدراسیون و اتحادیه از فعالان بازاری و تولیدکنندگان محصولات ارگانیک تشکیل شدهاند. مکتب ارگانیک در اروپا فعالان مدنی خاص خود را دارد که رد پای آن را حتی تا پارلمان اروپا هم میتوان دید؛ مانند تولیدکنندگان محصولات (AS) یا (GAP )که بر اساس نظام مدیریت کیفیت (QMS) معتقد به اعمال اصولی در فرآیندهای قبل و بعد از برداشت بوده تا به تولید محصولاتی با رعایت جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی پایدار منجر گردد.
من امیدوارم که در آیندهای نزدیک به کمک مجلس محترم شورای اسلامی، تشکلهای بخش کشاورزی، نظام صنفی کسب و کار کشاورزی، تاجرین و مولدین بخش خصوصی، سازمانهای غیردولتی و عناصر زنجیره ملی ارگانیک؛ اتحادیه و کنفدراسیون شرکتهای تعاونی تولیدکنندگان محصولات ارگانیک ایران تشکیل شود تا بتوانند به آفرینش ترتیبات نهادی و قواعد استانداردی در زنجیره تولید ارگانیک و مکانیزم صدور گواهیهای مقبول از منظر تجارت و بازار بینالمللی کمک کنند.
صنعت غذای ارگانیک در ایران به بستهای مرکب از قواعد مستحکم قانونی، یارانههای دولتی، وام کم بهره سیستم بانکی، مشوقهایی برای جذب شرکاء و سرمایهگذار خارجی، مشوق های صادراتی، کمک سرمایهای و پذیرش ریسک تولید توسط صندوق های مخاطره پذیر، و کاهش هزینه های مبادله، افزایش حاشیه سود ناخالص جهت رقابت پذیر نمودن تولیدات ارگانیک، سیستم آموزش و ترویج و تبلیغ موثر نیاز دارد. بی تردید، کمک نخبگان دانشگاهی و انجمن ارگانیک کشور بهمراه معاضدت وزارت جهاد کشاورزی و حضور نهادساز سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران، حلقههایی جذاب برای مشارکت و شکوفایی این صنعت پرسود غذایی در آینده خواهند بود.
⭕️پایان⭕️
تعداد مشاهده خبر
148
بار
تصاویر مرتبط
tempShow
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به
سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران
می باشد.
Powered by
Dorsa
Portal