سخن روز /
چالش های سینرژیک شبکه تعاون روستایی به مثابه یک سیستم اجتماعی- اقتصادی
1398/03/08
✅🔸امروزه شکاف قابل توجهی میان مسئولیت و پاسخگویی در نظام اداره تعامل میان شبکه و سازمان مرکزی تعاون روستایی وجود دارد و ادارات شهرستانی سازمان و متناظر با آنها اتحادیه‌های شهرستانی تقریبا فاقد انتظام برنامه‌ای و به دور از توانایی‌ها و قابلیت‌های حرفه ای بوده و ادارات استانی و اتحادیه‌های ذیربط حساسیت‌های بازاری- نهادی لازم را از خود نشان نمی‌دهند و بیشتر بمثابه بوروکراتهایی هستند که عادتا" بحران‌ها را به گردن یکدیگر انداخته و چالش‌ها را موکول به آینده‌ای نامعلوم می‌نمایند درحالیکه شوربختانه حتی توانایی عبور از این چالش‌ها را نیز ندارند. 

🔹متأسفانه واگرایی و انفعال، مهمترین ویژگی برخی مدیران و کارکنان شهرستانها و استانهای تعاون روستایی کشور بوده و ما بشدت نیازمند طراحی و مهندسی مجدد وظایف سازمان در سطح شهرستان و استان به امید تحرک بیشتر در رونق تولید و آگاهی بیشتر از بازارهای هدف هستیم. معمولا، فرض "نگره مارشالی صرفه های تجمیع" بر این است که همجواری جغرافیایی، دسترسی اتحادیه‌ها به یکدیگر، بازاریابی و برگزاری نمایشگاههای مشترک ، رسوخ در بازارهای هدف را تسهیل نموده و موقعیت جغرافیایی اتحادیه‌ها، سرعت انتشار دانش و اشتراک گذاری منابع موجب ارتقاء قابلیت‌های هر یک از آنها خواهد بود.
🔸اتحادیه‌های استانی به خودی خود از پتانسیل سینرژیک یا هم افزایی در برابر پیشآمدهای غیرمنتظره یا کاهش هزینه-های مبادله ای به واسطه‌ی مجاورت جغرافیایی برخوردار نیستند. این بدان معنی است که محیط جغرافیایی، نتوانسته بواسطه "کارایی جمعی حاصل از عمل مشترک" اعتماد و سرمایه اجتماعی را تقویت نموده و با "تولید فضا" به کارآمدتر شدن ابزارهای دستیابی و اشتراک اطلاعات در حوزه سازمان، فضا و روابط قدرت، بازار و تغییرات تکنولوژی کمک کند. بنابراین مدیران و کارکنان سازمان تعاون روستایی در شهرستانها باید با تحرک بیشتر در فضای بازارهای منطقه ای و ناحیه‌ای از حالت رکود و رخوت خارج شده و ارتباط هم افزای بیشتری با شبکه تعاون روستایی داشته باشند.
🔹 مدیران ما باید با درک عمیق تر نسبت به مازاد تولیدهای فصلی، پیشاپیش به فکر خروج محصولات مازاد از حوزه تحت مدیریت خود به بازارهای منطقه ای بوده بدیهی است که در این رابطه تعامل با شبکه تحت پوشش، امری حیاتی است. #رونق_تولید یعنی انکشاف بازارهای جدید خارج از منطقه ای که محصول تولید می‌شود. کشور پهناور ما با بازار بزرگ 80 میلیونی باید جولانگاه تاخت و تاز مدیران شهرستانی و استانی تعاون روستایی کشور در تعامل گسترده بازاری با شبکه تعاون روستایی باشد. درحال حاضر، سیاست سازمان افزایش خریدهای توافقی است و موفقیت در این خریدها فقط با کنش هدفمند، کشف بازارهای جدید، تعامل با شبکه، هم افزایی با بازارسازان، بازارگردانان، تجار بومی و صندوق‌های تخصصی و تعمیق درک بازاری مدیران شبکه و سازمان در راستای هم افزایی بیشتر امکانپذیر خواهد بود.
🔸باید با سیاست جلب مشارکت همه فعالان بازاری محصولات کشاورزی، تسهیم قدرت و دوری از روش‌های آمرانه و پدرسالارانه گذشته و گره زدن منافع شبکه تعاونی‌های روستایی کشور با منافع ملی که توسط سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران دنبال می‌شود، بازی" برد-بردی" را در آینده نزدیک طراحی، پیگیری و اجرا نمود که هیچ یک از فعالان نهادی حقیقی یا حقوقی در مناسبات بازاری احساس غبن نکرده و "غیر یا دیگری" محسوب نشود تا اشتراک منافع و حس حضور مؤثر در زنجیره مطول ارزش، به بالندگی استانداردهای بازار نوین محصولات کشاورزی بیانجامد.
⭕️پایان⭕️
✍️ حسین شیرزاد- معاون وزیر جهادکشاورزی و رئیس سازمان مرکزی تعاون روستایی
🔹توالی حوادث پنجاه ساله در تعاملات گسترده سازمان مرکزی تعاون روستایی و شبکه تعاون روستایی کشور بیانگر این امر واقعی است که علل و دلایل این همبستگی‌ها و وابستگی‌ها در ساختار و سرشت نهادی شان تصادفی نبوده بلکه به مجموعه‌ای از ارتباطات و اشتراکات پیشین، نقشها و آثار به هم پیوسته حوادث گذشته و عواملی که ارزش‌های اقتصادی را با یکدیگر مبادله می‌کنند، وابسته است. 
🔸در واقع علل این دینامیک(پویه) رفتاری از ارزش‌های مشترک، تعامل بازارهای خدمات، کالاها، پول و حتی تجربه و پیوندهای علت و معلولی خطی(Causal Link) یا علّی حلقوی بین اجزاء داخلی شبکه و سازمان نشأت می‌گیرد و انگیزه‌هایی پیدا و نهان که در پس و پشت رابطه متقابل و توزیع مجدد وجود داشته و عمدتا در حفظ نظم ارتباطات فیمابین متمرکز است و معمولا" در بطن ارتباطات اجتماعی درون شبکه، فعالیت‌های اقتصادی سازمان و شبکه معنا می‌یابد. 
🔹یک یادآوری تاریخی در دهه چهل، نشان می‌دهد که بیشترین تخصیص منابع در شبکه از جمله کار مدیران و اعضای هیئت مدیره و زارعین عضو تعاونی‌ها عمدتا" در روابط اجتماعی و تعهدات جمعی جای می‌گرفت. این پدیده در آموزه های "کارل پولانی" هم آمده، آنجا که میگوید؛ حیات اقتصادی هر نهادی، چنانچه مبتنی بر بازار نباشد، در نهاد اجتماعی متبلور می‌گردد و قطعا به ارزش‌ها و انگیزش‌هایی متفاوت از آنچه در اقتصاد بازار وجود دارد، می‌انجامد. 
🔸در حقیقت تعاونی‌های دهه چهل و پنجاه، نوعی ساختار نهادی در اعماق مناطق روستایی کشور بودند که خاستگاه ارزش‌های سیستم اجتماعی دهقانی ایران محسوب می‌گشتند. تعاونی‌های اولیه بیشتر الهام بخش، ارزش آفرین و هویت بخش و عضویت در آنها به مثابه کسب منزلت و جایگاه در نظام اجتماعی روستا بود. البته به مرور زمان این کارکردهای عمدتا" منزلتی، تضعیف و ارزش مبادله و سود، جایگزین عمده مناسبات کهن گردید و بموازات آن، بطور متعارف ارتباط ساختارهای اداری سازمان و شبکه تعاون روستایی نیز در سطوح صفی و ستادی گاهی در بازخوردهای تقویتی(Reinforcing) و در برخی سوژه‌ها با بازخوردهای تعادلی(Balancing) در طول 50 سال اخیر تداوم یافته است.
🔹اما ساز و کارهای "چک و بالانس" در این ارتباط از اوایل دهه هفتاد دچار مشکل گردیده و شبکه تعاون روستایی کشور از یک شبکه ارزش به مثابه مجموعه‌ای پیچیده‌ای از منابع اقتصادی، تکنولوژیکی و اجتماعی با هدف ایجاد بیشترین سود برای اعضا و افراد مرتبط با آن فاصله گرفته است و کمتر بر فعالیت‌های کلیدی بازار محور، نظیر اصلاح و تکمیل فرآیندها و ارتباطات ، نوآوری و پشتیبانی تمرکز کرده است.
🔸این در حالی است که ارزش‌های محسوس(نظیر تمامی مبادلات کالاها، خدمات، درآمدها، معاملات، قراردادها، فاکتورها، رسید درخواستها، تائیدیه‌ها و پرداختها) و ارزشهای نامحسوس( نظیردانش ، مزایا و انواع رانت) در میان مبادلات و ارتباطات میان نقش شبکه تعاون روستایی و سازمان مرکزی ایجاد می‌شود و این ناکارآمدی شبکه تعاون روستایی در ایجاد مزیت رقابتی، سبب شده که طی سه دهه گذشته به صورت پیوسته سهم شبکه تعاون روستایی کشور از زنجیره ارزش بازار محصولات کشاورزی رو به تقلیل نشان دهد. بطوریکه امروزه توان نازل شبکه به رغم سابقه تاریخی حضورش در پهنه های تولیدی کشور، در امر جمع‌آوری محصولات تولیدی، ذخیره‌سازی، بازاررسانی، بازاریابی، فرآوری و عرضه یا توزیع فیزیکی محصولات از تولیدکنندگان جامعه کشاورزی به مصرف‌کنندگان شهری کاملا مشهود است. 
🔹توزیع نامتقارن ارزش در طول زنجیره عرضه پاره‌ای محصولات، در بلندمدت به کاهش کیفیت محصولات نیز انجامیده است. مثلا" در طول فرآیند زنجیره، بدلیل شکاف در خدمات زیرساختی اساسی، عدم اطمینان از حکمرانی خوب، ترتیبات مالی نامشخص و محدودیت‌های تأمین مالی زنجیره ارزش، معلوم نیست اگر کشاورزان یک استان دچار مشکلات ناشی از مازاد محصول تولیدی شده باشند، چگونه از طریق راه حل‌های سریع (اداری، حقوقی و نهادی) باید از بن بست خارج شوند و حتی چگونه باید به رقبا عکس‌العمل نشان دهند...
تعداد مشاهده خبر108 بار
تصاویر مرتبط


    RatingTitle
    :0 :0
    مشاهده نظرات (تعداد نظرات 0)

    ارسال نظرات
    نام
    آدرس پست الکترونیکی شما
    شماره تلفن
    توضیحات
    خواندن کد امنیتی تغییر کد امنیتی
    کد امنیت
    Powered by DorsaPortal