سخن روز /
لزوم بازنگری در فضای توسعه‌ای و مناسبات بازاری تعاونی‌های روستایی
1398/03/08
✅ لزوم بازنگری در فضای توسعه‌ای و مناسبات بازاری تعاونی‌های روستایی

✍️..دکتر حسین شیرزاد، معاون وزیر جهادکشاورزی و رئیس سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران

🔹تاکنون در حوزه برنامه‌ریزی، طراحی و حتی تأسیس تعاونی‌های روستایی در کشور، برخورد نظری ما از نگره «معرفت شناسی»، جوهره و انگاره اثباتگرایانه یا پوزیتیویستی داشته و تلقی ما از مناسبات تجاری روستایی بمثابه بخشی از فرآیند محیط طبیعی و یا حداقل در وحدت با محیط طبیعی تعریف می‌شده، در نتیجه در شناخت و لاجرم تحلیل عناصر و اجزای پویش و جریان‌های بافتی، از درک مبتذل یا ساده انگارانه ای بهره جسته‌ایم. از این رو، در کلیه برنامه‌ریزی‌های ملی حتی در عالیترین اشکال آن، ناحیه بندیهای سرزمینی و پهنه بندی نواحی روستایی با طبقه‌بندی اقلیمی را مبنای کار خود قرار داده‌ایم.

🔸روشی هم که اکنون در بخش برنامه‌ریزی تعاون روستایی کشور دنبال می‌شود، غالبا" ادامه همان سنت برنامه‌ریزی اقلیم – محور مألوف است. این شکل از برنامه‌ریزی هیچ حسی نسبت به گذار تدریجی و آرام جریانات بین‌سکونتگاهی ، درون- و برون‌سکونتگاهی مانند شرایط ناشی از سرمایه‌گذاریهای دولت در ایجاد سدها و شبکه‌های بزرگ آبیاری و عملیات گسترده آبی و خاکی طی سالهای گذشته و برآمدن اراضی نوآباد پایاب سدها، جریان‌های بین‌المللی و تولد کلان شهــــرها، کشف منابع جدید انرژی ، شاهراههای بزرگ، خطوط راه آهن استراتژیک، ایجاد نوشهرها، توسعه صنعتی، تحولات برون مرزی و منطقه ای ، موقعیت‌های ژئواستراتژیک و جغرافیایی، شکل گیری بازارهای جدید خدماتی و توریسم و جهانگردی، ناامنی‌های نهادینه شده در قلمروهای خاص، جریان افراد، کالاها، اطلاعات، نوآوری و دسترسی به منابع نادر و کمیاب با چشم اندازهای منحصر بفرد ندارد.

🔹درحالیکه این پارامترها عواملی هستند که در شکل گیری فضاهای نو و پویش فضا در مناطق روستایی کشور تأثیر می‌گذارند که شوربختانه تا به امروز، بدلیل گستره و سیطره سهمگین اثباتگرایی بر برنامه‌ریزی‌های روستایی غلبه تام داشته‌اند. حتی این اواخر نیز که تغییرات وسیعی در تبدیل دهستانها به شهرهای کوچک و متوسط در دولت‌های نهم و دهم اتفاق افتاده، معمولا در برنامه‌ریزی‌ها مورد توجه قرار نگرفته‌اند. جریان پیوندها در بطن فضا (نظیر جریان‌های افراد، کالاها، پول، اطلاعات، فناوری، مواد، شبکه) و جریان همکنشی و تعامل در سطوح بخش‌ها شامل فعالیت‌های تعاملی "روستایی - شهری" نیز عموما" اجزای مفقوده برنامه‌ریزیهای متعارف در حوزه روستایی ما بوده و هستند.

🔸به اعتقاد من، هر نوع طبقه‌بندی یا ناحیه بندی نواحی روستایی، نه بر اساس موقعیت طبیعی یا حوضه آبخیز بلکه باید بر اساس تحولات فضایی، مبنای عمل برنامه‌ریزی بویژه در حوزه تعاونی‌های روستایی کشور قرار گیرد. به عبارت دیگر فضای توسعه‌ای تعاونی‌ها و مناسبات بازاری آنها باید از فضای طبیعی- اقلیمی تفکیک شود. طبقه‌بندی یا ناحیه بندی های اقلیم محور یا محیط طبیعی محور دیگر الهام بخش نیست. در کشورهای پیشرفته ناحیه بندی های روستایی را با در نظر داشتن تحولاتی با ماهیت ساختی – کارکردی مثل دگردیسی های بافتی و ساختاری در حوزه بندی های موضوعی و ذیل مفصل بندی دورانی طبقه بندی میکنند. چرا که رفتار توسعه ای هریک از پهنه های روستایی متفاوت بوده و حداقل منبعث از متغیر تک خطی" محیط طبیعی" نیست.

🔹شما در نظر بگیرید که دیگر، مناطق روستایی ایران، مانند 50 سال پیش از یکپارچگی سنتی برخوردار نیستند؛ به عنوان مثال روستاهای مجاور حوزه کلان شهرها و شهرهای بزرگ با روستا-شهرها و شهرکهای کشاورزی کاملا متفاوتند. روستاهای با کارکرد صنعتی حوزه نفوذ کانون‌های صنعتی بزرگ (عسلویه و پارس شمالی و...) یا روستاهای حوزه نفوذ مناطق آزاد و ویژه تجاری باهم بسیار فرق دارند. همچنین روستاهای قلمرو حوزه نفوذ نسبی قطب‌های کشاورزی، کشت و صنعت ها و مناطق ویژه کشاورزی با روستاهای مستقر در مجاور یا درون مناطق حفاظت شده و آسیب پذیر زیست محیطی قلمرو کلان شهری و شهرهای بزرگ یا دهات قلمرو استقرار و حوزه نفوذ نسبی شهرکها و نواحی صنعتی کاملا متمایزند...
 🔸کمااینکه میان روستاهایی با کارکرد تفریحی که قلمرو و حوزه نفوذ روستایی با جاذبه گردشگری یا محورهای توریستی یا صنایع دستی دارند با روستاهایی که در قلمرو و حوزه نفوذ نسبی محدوده‌های با کارکرد اقتصادی ویژه ( مناطق آزاد، بنادر بزرگ، حوزه‌های نفتی و...) هستند، تفاوت از زمین تا آسمان است. حال اگر روستاهای قلمرو حوزه نفوذ نسبی مناطق مرزی که بستر مبادلات بیرونی رسمی و غیررسمی و ویژگی ژئواستراتژیک مناطق مرزی هستند را به این فهرست اضافه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که این تحولات منشاء محیط طبیعی یا اقلیمی ندارند، بلکه باید با درک تحولات فضایی، انواع مختلف مناطق روستایی را طبقه‌بندی نمود.

🔹حتی تعدادی از روستاها در برخی موارد به شهرها چسبیده‌اند و به عنوان روستاهای خوابگاهی و یا روستاهای ویلایی حاشیه شهرها تبدیل شده‌اند. مثل بعضی روستاهای پیرامون شهرستان سرعین در استان اردبیل و روستاهای معروف اطراف تهران، طرقبه و شاندیز در اطراف مشهد و نطایر آن، عملکرد خوابگاهی دارند که ناشی از سرریز سرمایه شهری به درون مناطق روستایی است. امروزه زمین‌های روستایی هم بواسطه جریان سفته و بورس بازی، کارکردهای متفاوتی پیدا کرده است. به اعتقاد بنده، ابعاد مکانی- فضایی سکونتگاه‌های روستایی در شیوه تولید جدید با 5 جریان عمده روبرو است؛

🔸اول؛ جریان تغییرات درکارکرد زمین با یورش جنون آمیز و آزمندی سیری ناپذیر شهرنشینان در قالب تغییر کاربری های متنوع؛ کوه خواری، زمین خواری، جنگل خواری، ساحل خواری و... دوم؛ جریان گذار به مدرنیته، شکل گیری فردیت و رها شدن رعیت روستایی از قیود اجتماعی گذشته، سوم؛ جریان جدایی گزینی اسکان به مثابه یک جریان طبقاتی منتج از تقسیم کار و تخصص یا مناسبات قدرت یا فرصت‌های جابجایی (طبقاتی، شغلی، حرفه‌ای) یا پدیده‌هایی همچون اکوتوریسم، اگروتوریسم و توریسم فرهنگی.

🔹یا تغییر در الگوی کشت، تجاری شدن تولید و حرکت به سمت کشت فشرده به همراه افزایش درآمدهای مکمل یا چند پایگاهی درآمدی روستاییان. چهارم؛ نقش دولت در فرآیند تحول سکونتگاه‌های روستایی(حداقل در دو موج پس از اصلاحات ارضی و بعداز انقلاب اسلامی) و جریان تزریق و پمپاژ بودجه‌های نفتی و تسهیم آن در مناطق روستایی و پنجم؛ جریان جدید و ناگزیر استقرار روستا در زنجیره تولید صنعتی-کشاورزی که همراه خویش قطعا جریان‌های کالایی و مواد اولیه، جریان‌های مالی، جریان دانش، فناوری، تجهیزات، ماشین آلات و جریان مهاجرت‌های آونگی یا حرکات ماکوئی و حومه ای نیروی انسانی را بدنبال داشته است.

🔸در اینجا باید اضافه کنم که جریان مداخله مستقیم و هدفمند دولت با ایجاد نهادهای تولیدی مدرن در قالب کشت و صنعتها، شرکت‌های سهامی زراعی و تعاونی‌های تولید روستایی، حتی ترویج کشت گلخانه ای و تغییر در فن‌آوری‌های آبی در کنار خزش بافت روستایی به سمت جاده تحت تأثیر توسعه زیرساختهای خدماتی هم طی یکدوره 50 ساله به تغییرات ساختاری در روستاها انجامیده است. امروزه، جدای از جریانهای فضایی تأثیرگذاری که ذکر آن رفت، هرکدام از این نواحی روستایی و روستاها از وضعیت تاریخی خود خارج شده، دارای پتانسیل‌ها و توانهای متفاوت اما غیرقابل تعمیمی هستند و سازمان« حوزه‌های کارکردی روستایی» خاص و مختلفی دارند.

🔹ضمن اینکه از چالش‌ها، مسائل و مشکلات متفاوتی نیز برخوردارند. بدون شک تدوین یک برنامه تعاونی توسط سازمان مرکزی تعاون روستایی کشور بصورت یکسان و تنها متکی بر متغیرهای طبیعی و اقلیمی برای تمامی این نواحی فاقد کارآیی و اثربخشی خواهد بود. حال ما میخواهیم بر بستری چنین پرتلاطم به ایجاد تعاونی‌های نسل جدیدی بپردازیم که تاب آوری فزاینده ای در برابر انواع ریسک های سیستماتیک و غیر سیستماتیک داشته باشند. طبیعی است با فهم نازلی که روش برنامه‌ریزی اثباتگرایی تولید می‌کند، تعاونی‌های تأسیسی ما فاقد انعطاف پذیری و تاب آوری لازم بوده و سیر میرایی را طی خواهند نمود.

🔸بنابراین با توجه به کارکردهای بالقوه نهاد تعاونی در روستا و همچنین با عنایت به نابسامانی در مدیریت منابع محیطی و شرایط پیچیده توسعه انسانی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه روستایی کشور، توجه به این عنصر "فضا و زمینه نهاد" در معنای واقعی آن، و ارتقاء آن به یک نهاد اجتماعی مدنی تولید بازار-محور می‌تواند بسیاری از معضلات موجود در جامعه روستایی کشور را مرتفع سازد. این امر، با عنایت به نسبت بسیار بالای تولیدکنندگان خرده پا و در نتیجه آنارشی مدیریت پراکنده و نابسامان منابع محیطی، انسانی و اقتصادی حوزه‌های روستایی ضرورتی بنیادین می‌یابد.

⭕️پایان⭕️ 
تعداد مشاهده خبر154 بار
تصاویر مرتبط


    RatingTitle
    :0 :0
    مشاهده نظرات (تعداد نظرات 0)

    ارسال نظرات
    نام
    آدرس پست الکترونیکی شما
    شماره تلفن
    توضیحات
    خواندن کد امنیتی تغییر کد امنیتی
    کد امنیت
    Powered by DorsaPortal